۱۳۸۷ شهریور ۱۹, سه‌شنبه

یک یادآوریِ ساده


خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان

اما به قدر فهم تو کوچک می شود ، و به قدر نیاز تو فرود می آید

و به قدر آرزوی تو گسترده می شود ، و به قدر ایمان تو کارگشا می شود

یتیمان را پدر می شود و مادر

ناامیدان را امید می شود

گمگشتگان را راه می شود

در تاریکی ماندگان را نور می شود

رزمندگان را شمشیر می شود

پیران را عصا می شود

محتاجان به عشق را عشق می شود

خداوند همه چیز می شود همه کس را... به شرط اعتقاد

به شرط پاکی دل ، به شرط طهارت روح ، به شرط پرهیز از معامله با ابلیس

بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا

و مغزهایتان را از هر اندیشهِ خلاف

و زبان هایتان را از هر گفتارِ ناپاک

و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار

و بپرهیزید از ناجوانمردی ها، ناراستی ها، نامردمی ها ...

چنین کنید تا ببینید چگونه بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند

در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان می کند

و در کوچه های خلوت شب با شما آواز می خواند

مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟





Excerpt: Only a simple reminder









1 نظر:

مریم گفت...

غزاله عزیز طاعاتت قبول
از یاد اوری زیبا وبجایت ممنونیم