هادی جان من نمیدونم توی شوشتر چه بلایی سرت اومده ولی فکر کنم باید اینو بگم . متن آخری که نوشته بودم رو دوستم گفت میخوای اسم نبر توی متن منم گفتم ولش کن اصلن کل متن رو نمیذارم . اگه منظورت به کامنت متن قبلی من هست اون رو خودم درفت کردم و دلیلش هم چون خودم دلم خواست . ان شاالله که به جای امن برسی (:
3 نظر:
من ِمسگر یه کامنتی نوشته بودم، دوستی با دوستی گفتگویی نمود، منم برداشتیندونده دیدمش.
دوستان احتمالاً من از الان به بعد دیگه در شفا امنیت جانی نخواهم داشت هر چند که مدتها قبل در شوشتر نسخه ام پیچونده شده (-:
هادی جان من نمیدونم توی شوشتر چه بلایی سرت اومده ولی فکر کنم باید اینو بگم . متن آخری که نوشته بودم رو دوستم گفت میخوای اسم نبر توی متن منم گفتم ولش کن اصلن کل متن رو نمیذارم . اگه منظورت به کامنت متن قبلی من هست اون رو خودم درفت کردم و دلیلش هم چون خودم دلم خواست .
ان شاالله که به جای امن برسی (:
اون دوستت هر کی بوده حتما از اهالی قاسم آباد بوده!
ارسال یک نظر