۱۳۸۸ دی ۶, یکشنبه

یگانه گی ِ خدا


خب، الحمدالله که امشب دیدیم آنچه پیش ِ پیر ِ جماران رخ داد. حتی اگه در کشوری اقلیتی هم مخالف وجود داشته باشه نباید زدشون. همین سال ِ گذشته یادمون نمی ره که توی سریلانکا چطور گروه ِ اکثریت شروع کردند به کشتن ِ مردم ِ اقلیت. توی دانشگاه ِ ما دانشجوهای سریلانکایی اعتراض می کردند و تومار می نوشتند. اینها البته به آقا فیله اعتقاد دارن نه خدای واحد، اما از مسلمان اون هم شیعه ای که پرچمدار انصافه و بزرگی مانند ِ حسین داره، بعیده که بیفته مسلمان ِشیعه ی دیگه رو اینطور لت و پار کنه.

سید محمد خاتمی وقتی داشت از اباعبدالله می گفت و توصیف می کرد که چطور برادرش تکه تکه شده بود، ناگهان عده ای شروع به زدن ِ مردم کردن. جیغ ِ زن ها و آجر پرت کردن به خاتمی و ... . آیا این رفتار رو می شه حق دانست؟ ایا این لشگر ِ کابل به دست که بی دفاع ها رو می زنه لشگر ِ حسینه؟ من به شخصه این انسان ها رو نمی فهمم و نمی شناسم. این ها بیشتر شبیه به کسی هستن که به پسر ِ شیوا (خدای قدرت) اعتقاد داره.

اگه خدا ها رو چند تا بکنی، یکی بشه خدای زیبایی و یکی بشه خدای قدرت و یکی بشه خدای بخشش، به ظاهر اینطوره که خب چه فرقی داره، مهم صفت های خوبیه که این ها دارن. اما دقیقا نکته توی همینه. عده ای به خدای قدرت اعتقاد پیدا می کنند و از خدای انصاف و بخشش و زیبایی و ... رو گردان. این عده جونشون رو فقط برای اون خدای خاص (قدرت) می دن و از خداهای دیگه رو گردانن. خدای مهمین و بخشنده رو خداهای ضیفی می دونن. زمان جاهلیت هم بیشترین قربانی ها نصیب ِ هبل و لات و عزا می شد، خدای قدرت و خدای نگهداری از اموال و خدای ثروت. پس کو نصیب ِ خدای عدل و انصاف؟ فکر و ذهن ها میشه قدرت. اینه که در چنین سیستمی از بقیه ی صفت ها دور میشیم و کم کم هیولاهایی میشیم که حاضریم با اجازه ی خدا دست به جنایت هایی بزنیم. آدم ِهای بی دفاع رو بزنیم، زور بگیم و وحشی گری در بیاریم تا از عربده کشی ِهامون دیگران بترسن.

نکته در اینه که اسلام همه ی این خدا ها رو یکی کرده.


... محمد



Excerpt: It seems to be the same whether you believe in different Gods each with one idol adjective, or if you sume all of these adjectives into one body and call it God. However, there is a very important difference when these beliefs are tested in the path of time (history). A dynamical test to these two ideas gives rise to two different results. When you see different Gods each with one feature, depending on the life experiences you fall in love with a few of those Lords and in time you forget about other Lords and their features and adjectives. In the worst situation, you may become enemy of others and fight them. This is how multi-god system may fail in time.


4 نظر:

ناشناس گفت...

Ganesha is the destroyer of vanity, selfishness and pride. He is the personification of material universe in all its various magnificent manifestations. "All Hindus worship Ganesha regardless of their sectarian belief," says D N Singh in A Study of Hinduism. "He is both the beginning of the religion and the meeting ground for all Hindus."

ناشناس گفت...

محمد عزیز که نظر دادن برای پست زیر رو امکان ناپذیر کردی، امروز داشتم نوشته‌های پرنیان رو می‌‌خوندم، این خلاصه نویسی خود شما از یکی‌ از نوشته‌های پرنیان و در عین حال توصیهٔ برتراند راسل به شماست، به خصوص خط آخرش:

Mohammad: سلام پرنیان. ممنون از مطالبت. خلاصه نویسی می کنم که یادمون بمونه چی رو خواستی به خودت و به همه ی ما یاد بدی.

* تصور کردن این که چیزی را میدانید در حالی که در حقیقت آن را نمیدانید، خطای مهلکی است که همه ی ما مستعد آن هستیم.

* روشهایی وجود دارد که میتواند شما را از تعصب خودتان باخبر کند:

1) اگر عقیده مخالف، شما را عصبانی میکند، نشانه آن است که شما ناخودآگاه میدانید که دلیل مناسبی برای آنچه فکر میکنید، ندارید.

2) یک راه مناسب این است که از عقاید مخالفی که دوستان پیرامونتان دارند آگاه شوید.

3) برای کسانی که قدرت تخیل ذهنی قوی دارند، روش خوبی است که مباحثه ای را با شخصی که دیدگاه متفاوتی دارد در ذهن خود تصور کنند. من گاهی بر اثر این گونه گفتگوهای خیالی واقعاً نظرم عوض شده است.

4) نسبت به عقایدی که خودستایی شما را ارضاء میکند، محتاط باشید

اینم بگم که من کاملا طرفدار جنبش سبزم. این نظر در واقع برای متن پایینه.

محمد گفت...

مطلب ِ مورد ِ نظر رو نفهمیدید. به هر حال ممنون.

پرنیان گفت...

سلام محمد و بقیه دوستان ِ عزیز
من متوجه نشدم منظورتون کدوم مطلب ِمن هست ؟ به هر حال امیدوارم اگه مطلبی به اسم من گذاشته شده مطلب خوبی باشه .
این روزا دیر به دیر میتونم اینجا رو چک کنم .
مطالب این هفته خواندنی بودند
موفق باشید
این روزا حال و هوای اینجا یعنی شهرمون تهران تعریفی نداره
مردم به خصوص جوانها انگار یه بغضی تو گلوشون ، انگار یه چیزی رو سینه ی آدم سنگینی کرده ،