عرض شود فی الباب نه سالگی ، مبارک باشه صد سال نه به این سالها!
و باز هم عرض شود که تولد که بدون آهنگو قرو اینا که نمیشه اینم همون آهنگ برای اول صبح که پر انرژی و سر حال بزنی تو گوش همچی
منم خدای خودم رو دارم، بالاخره یه جایی یه موقعی یه لحظهای..... و اونوقت.........
این آهنگ هم به خاطر اینکه دیگه خیلی بترکونیم واسه نه سالگی، گرچه خودمون که ترکیدیم کلا.
-------------------------------------------------
پ.ن. چقدر این موضوع هارا توی دانشگاهامون دیدیم، من اونقدر دیدم که تعدادش از دستم در رفته، اصلا یه چیز عادی شده، مگه غیر این هم هست!؟
۱- استادی (از بودجهی پژوهشی اش) حق ثبت نام کنفرانس دانشجوی یک دانشگاه دیگر را، پس از آگاهی با واسطه از پذیرش مقاله، میپردازد به شرط آنکه نام او به عنوان مولف باشد.
۲- دانش جو نام دانشچوی دوست خود -- که اصلا از موضوع پژوهش بی اطلاع است - را هم اضافه میکند تا در گرفتن پذیرش او کمک کند. یا استاد نام همسرش، نام دوست اش را. راستی دقت کردهاید که در این سالها میانگین تعداد مولفان یک مقالهی ایرانی چه قدر زیاد شده! کسی وقت داشته باشد به سادگی این آمار را میشود استخراج کرد.
۳- استاد به دانشجویش میگوید که هر مقاله ای در هر زمینه (حتا خارج از موضوع پروژه یا تزش با او) و با هر کس مینویسد باید نام او هم باشد. حالا استاد مشهور به کار در زمینهی «الف» است و مقالهی منتشره در زمینهی کاملاً متفاوت «ب»، البته who cares!
وبلاگ استادان علیه تقلب
1 نظر:
مطالب ِ مربوط به تقلبی که می نویسی خیلی جالب هستن. ای کاش این موضوع رو کمی بیشتر باز کنی که چرا در محیط های آکادمی ِ ایران ضمن ِ اینکه کارهای فوق العاده خوب انجام میشه اما تقلب و کپی برداری و ... هم زیاده. دیدم اغلامیه زده بودن پایان نامه ی دانشجویی می فروختن، برگی 8000 تومن!
ارسال یک نظر