۱۳۸۸ دی ۱۸, جمعه

تصحیح اشتباه

یاد مادرم افتادم. یاد روزی که یادم داد چه طور اشتباهاتم رو تصحیح کنم. حتی اون هایی که مکتوب شده بود. یادم می داد چه طور به جای پاره کردن ورق و از نو شروع کردن، به جای غصه خوردن که "خراب شده و دیگه درست نمیشه" همون لحظه تصحیحش کنم و جلو برم...جلو رفتن مهمه...مداوم کار کردن مهمه. مثل اول که نمیشد. مثل این نبود که اتفاق نیافتاده باشه، اما بهتر از این بود که غصه اتفاق افتادنش رو بخوری.

دلم برای اون روزی که "تصحیح" رو برای اولین بار تجربه کردم تنگ شده.

1 نظر:

محمد گفت...

هدی خانم، نکته ی مهمی رو اشاره کردی. آره، منم خیلی جاها بوده که خواهان ِ انجام ِ کاری بدون ِ خطا بودم، اما در 99% موادر نمیشه. حداقل بار ِ اول باید دو سه تا سوتی بدی تا بار ِ دوم کاملتر ظاهر بشی. یادم میاد بار ِ اولی که رفتم توی پمپ ِ بنزین که بنزین بزنم و در حد ِ فیلم ِ کمدی گیج بودم که قدم ِ بعدی چیه؟! یا مثلا بار ِ اولی که می خواستم خونه ببینم برای اجاره کردن در حد ِ تیم ملی (سابق) سوتی می دادم توی سوال هام از صاحب خانه. مثلا می پرسیدم آیا این خونه می تونه مهمون هم داشته باشه! می گفت چطور؟ منم گفتم از لخاظ ِ استحکام منطظورمه! اونم می گفت: نگه چند نفر رو می خوای دعوت کنی؟! . چپ چپ نگام می کرد! خوش حالم که آدم جایزالخطاست و می تونه دوباره و سه باره انتحان کنه. آدم ِ باهوش اونی نیست که بار ِ اول کاری رو دزست انجام بده. اونی باهوشه که برای بار ِ دوم خیلی از اشتباهاتش رو برطرف کرده باشه.

... محمد