۱۳۸۹ شهریور ۸, دوشنبه

روی پل صراط پوست موز میندازم

انتقاد من به اینجا اینه که زنده نیست، آدمهاش باهم حرف نمیزنن، مثل خونه‌ای که هرکی‌ میره توی اتاق خودش و درو می‌بنده، در اتاق همو نمی‌زنیم با هم حرف نمی‌زنیم. یه متن ول می‌کنیم روی صفحه و میریم پئ کارمون. اینکه میگم با کامنت نوشتن فرق داره با مطلب مرتبط با نوشته یکی‌ دیگه هم فرق داره. من اگه دوستامو توی خیابون ببینم که براش از هفت شهر عشق نمیگم حالو احوال می‌کنم باهاش از چیزای ساده میگم، میخندم حرف‌های معمولی‌ میزنم که دلم واشه حالا اون وسط یه

گفت ما را هفت وادی در ره است
چون گذشتی هفت وادی، درگه است

در می‌کنم بعدم خدافظی‌ می‌کنم میرم دنبال کارو فیش بانک و لیست خریدو این جور چیزا. اینکه هر کی‌ دنیا و حال و هوای خودشو داره خیلی‌ خوبه ولی‌ اینکه اینجور جدا جدا و گل درشت، نه. مگه نه اینکه اینجا واسه حرف زدنه


پ . ن. روی فیس بوک یه صفحه واسه شفا درست کردم،اگه خواستین و فن شدین قدمتون روی چشم. با متنهای روی وبلاگ به روز می‌شه. نویسندهای روی فیس بوک رو هم ادمین کردم، اگه روی فیس بوک هستینو ادمین نشدین به من خبر بدین.



پیج شفا روی فیس بوک

2 نظر:

بهار گفت...

این یکی رو من با توام اومدم تو فیس بوک

محمد گفت...

ممنون از زحمت هات مهزاد. فکر خوبیه و امید که بچه ها عضو بشن.