۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه

شیطان



شیطان چیه؟


این سوال رو خیلی ها تا امروز مطرح کرند و خیلی ها هم جواب دادند. ( و هنوز میدهند)


چند وقت پیش بود که یک خواب بد دیدم. خواب دیدم دارم با یکی که انگار آشنا هست فوتبال بازی میکنم و میگیم و می خندیم و همه چیز خوبه که یک دفعه وقتی اون همبازیم رفته بود توپ رو بیاره یه پیرمردی آمد و بهم گفت شیطانه! مراقب باش. و همین موقع یه دفعه اون آدم عوض شد، سرخ و برافروخته و ... شیطان شد و دستم رو محکم گرفت. از سوزش دستم از خواب پریدم. تمام موهای تنم سیخ بود، فکر اینکه شیطان اینقدر بهم نزدیک بوده، ... و من نمیدونستم ... و خدایا چیکار کنم؟ تو 2-1 ساعت بی خوابی و فکر و خیالم، همش میگفتم این چی بود من دیدم؟ اگر شیطان جدا اینقدر نزدیکمه باید چیکار کنم، یعنی کیه؟ حالا چه جوری ازش فرار کنم؟ :D


هنوزم نفهمیدم چرا اون خواب رو دیدم. اما حقیقتش فعلا که به این نتیجه رسیدم : شیطان خودم هستم. شیطانی در غالب آدمیزاد و جن و روح خبیث و ... در کار نیست. شیطان، بخشی از وجود همهِ ماست. همون بخشی که موقع خرابکاری آنقدر بلند بلند تشویقمون میکنه که انگار هییییچ صدای دیگه ای وجو نداره و بعد وقتی تموم میشه، لال میشه. سکوت ترسناکش از موفقیتش میگه و اینکه باز هم ندونسته گول خوردیم. بحث معنوی نمیکنم، اما ماآدمها جدا یادمون میره که شیطانی در کار نیست. همه چیز خود ما هستیم، خوب و بد و زشت و زیبا. خبیث، حسود، طمعکار، بخیل، دروغگو، ... یا مهربون، بخشنده، صادق و فداکار. اگر شیطانی بیرون میزنه از ضعف مدیریت ماست که یک جزء، افسار کل رو در دست میگیره. جای هزار و یک قصه بافی بهتره یاد بگیریم به خودمون بهتر نگاه کنیم. و حواسمون باشه که نکنه ندونسته تو دل خودمون داریم یه شیطان، ترسناکتر از همهِ شیطانهایی که دیدیم بسازیم.


3 نظر:

شیطان گفت...

یوووهاهاهاها...

بهار گفت...

در همین راستا black swan رو ببین .خیلی خیلی زیبا و تکان دهنده است

محمد گفت...

واقع بینی زیادی توی این نوشته موج می زنه. تکه ی دیگری از هنر ِ کلمه ها.