۱۳۹۲ مرداد ۱۱, جمعه

شهودی به رنگ خدا




بحثی در مورد ربنای استاد شجریان
چاپ شده در مجله آسمان، شماره۵۱
به قلم: سید فواد توحیدی

«اعتقاد» - همزاد ناگسستنی انسان ها- چنان پا به پای ما آمده که اگر در تعریفی بگوییم انسان چیزی جز باورهایش نیست، سخنی به گزافه نگفته ایم. تمام رفتارها و عادات ما برپایه اعتقادات شکل می گیرند حتی افرادی که می گویند ما به هیچ چیز اعتقاد نداریم، هم به بی باوری مضحک خودشان باور دارند. باورهای مذهبی از رایج ترین و البته ریشه دارترین عقاید بشری محسوب می شود. دین متولی باورهای مذهبی و در تعریفی دیگر رابط پروردگار و انسان است که به تبیین نظریات و دستورالعمل هایی در جهت نیل به انسانیت واقعی و رسیدن به سعادت می پردازد. ادیان مختلف برای پیوند عمیق تر انسان و دین از ابزار هنر بهره های فراوان برده اند. با نگاهی اجمالی به اماکن مذهبی،کتب و رسالات و حتی نوع پوشش رهبران و مروجان دینی می توان به حضور پررنگ هنر در ادیان مختلف پی برد. معماری، موسیقی، نقاشی و مجسمه سازی از رایج ترین هنرهای دینی محسوب می شوند که البته در ادیان مختلف با اقبالی یکسان روبه رو نیستند. موسیقی در اسلام با نظریات و آرای مختلف و گاها متضادی روبه رو بوده است که از میان انواع آن، موسیقی مذهبی از اقبال خوب و ویژه ای برخوردار بوده است. موسیقی مذهبی در اسلام و خصوصا مذهب تشیع به صورت های مختلف از جمله قرائت آیات وحی، اذان، دعا، حمد، نعت، مدح، مرثیه، مولودی، منقبت، چاووشی، پامنبری، روضه خوانی و … حضور پررنگ و متننوعی در مراسم مذهبی بر عهده داشته و دارد.
 در میان انواع دعاها، دعای ربنا که شامل چهار قسمت از آیات قرآنی است که همگی با عبارت «ربنا» شروع می شوند، با توجه به ساختار هنری و حسی  بسیار غنی در روح و جان ایرانیان جای گرفته است. این دعا که تا همین چند سال پیش، قبل از اذان مغرب ماه های رمضان به طور مرتب پخش می شد،نوید بخش مومنان و عاشقان روزه دار در سپری این ایام مبارک بود. این اجرا با صدای آسمانی «محمدرضا شجریان» در تابستان ۱۳۵۸ به صورت بداهه در استودیوی رادیو ضبط شد تا الگوی آموزشی شود برای هنرجویان علاقه مند. پس از ضبط به دلیل اجرای فوق العاده زیبای آن توسط رسانه ملی پخش شد و بسیار مورد توجه مخاطبان قرار گرفت، به طوری که برای مدت سی سال هم آغوش احساس ایرانیان بود.مضمون دعا از چهار آیه شامل آیه هشت سوره آل عمران،آیه ۱۰۹ سوره مومنان، آیه ۱۰ سوره کهف و آیه ۲۵۰ سوره بقره انتخاب شده است و در دو دستگاه قرآنی راست و عجم، به اجرا درآمده است. اجرای این قطعه چنان مرصع و زیباست که گویی سال ها با وسواس برای اجرای آن تمرین، تحقیق و برنامه ریزی شده است ولی بداهه خوانی آن نشان از الهام و شهودی دارد که در هنگام ضبط به وقوع پیوسته است.
 شجریان که در زمینه موسیقی کلاسیک ایرانی، شاخص ترین چهره و به نوعی نماد موسیقی ایران محسوب می شود، با توجه به رشد در خانواده ای متدین و داشتن پدری مومن که از قاریان خوب قرآن بوده است با قرائت قرآن آشنا می شود و در ادامه به فراگیری آواز ایرانی می پردازد. باورهای محمدرضا شجریان،چنان محکم و ریشه دارند که در طول سال ها هرگز به رنگی جدید درنیامده اند و تابع زمان و مکان و احساسات قرار نگرفته اند. او همیشه حرفش را می زند. هر چند به مذاق بعضی ها خوش نیاید. همکارانش خوب به یاد دارند که اودر دهه ۵۰ به علت پافشاری براصول وباورهایش بارها از ادامه همکاری با نهادهای متولی موسیقی از جمله رادیو و تلویزیون خودداری کرد. او از هنرمندانی است که احساس و عقلانیت را در حد کمال داراست. احساس بالای او در اجراهایش، هر شنونده ای را متاثر می کند. انتخاب هوشمندانه اشعار و هماهنگ کردن آنها با گوشه های موسیقی ایرانی متناسب با شرایط زمان و مکان نشان از این ادعا دارد. شجریان مثل هر انسان دیگری بی عیب نیست، اما حسن هایش چنان می چربد که عیوبش را به حاشیه می راند. یکی از بهترین صفات او همراهی همیشگی اش با مردم است و تواضعی که دایما در مقابل آنان داشته است. هزار حیف که بعضی وقت ها قدر نمی دانیم،کافی است یک جمله یا یک حرکت برخلاف نظراتمان پیش بیاید، آنگاه به اولین چیزی که می اندیشیم، حذف طرف مقابل است. درست است شجریان – چه اشتباه و چه درست- نظراتش را گفت و انتقادات دلسوزانه اش را ابراز کرد،ولی واقعا سال های سال صدا و سیما بدون پرداخت کوچک ترین هزینه ای آثارش را پخش کرد، آن هم منطبق بر سیاست های خاص خودش و البته با ارایه ای ناقص و ناشیانه، به طوری که در مواردی پخش آگهی های تبلیغاتی را به صدای او ترجیح داد و از هر جای آهنگ که می خواست، برید. آیا واقعا آقای شجریان حق اعتراض نداشت؟ آیا او حق نداشت که پخش صدایش را با این برخوردهای غیر اصولی ممنوع کند؟ او این کار را کرد و البته پخش ربنا را بلامانع دانست، چون او بهتر از مسوؤلان صدا و سیما می دانست که این دعا قبل از اینکه مال او باشد، قسمتی از اعتقادات و احساسات مذهبی مردم است ولی آقایان با غرور از پخش آن خودداری کردند. البته واضح است که آنها شجریان را حذف نکردند، خواست مردم را حذف کردند. عدم پخش ربنا دهن کجی به شعور و احساسات مردم بود. کاش از خودشان می پرسیدند آیا واقعا حال و هوای ماه های رمضان بدون این قطعه آسمانی مانند سال های پیش است؟ خیلی ها خواستند قطعه ای مشابه اجرا کنند و نشد و البته که نمی شود. این ارگان، سفارشات بسیاری را در مرکز نغمات آیینی رادیو وهمچنین رادیو نوا برای ضبط چنین قطعه ای داد؛ ولی با اینکه هنرمندان زیادی به این کار اقدام کردند؛ هیچ قطعه ای حتی نزدیک به این قطعه هم آماده نشد.
 کاش کمی به خود بیاییم. کمی نقدپذیر باشیم. مگر می شود با ده دقیقه حرف یک هنرمند روی کل هویت فرهنگی و هنری او خط سیاه کشید؟ باور کنید کشوری که نقدپذیر باشد، آینده روشن تری دارد.گیرم که قسمتی از انتقادها درست نبود،از همان رسانه ملی می توانستند با حرمت پاسخ دهند نه اینکه مردم را از شنیدن غذای روحشان محروم کنند. جالب اینکه بعضی از شبکه های ماهواره ای آن طرفی با پخش ربنا کلی مخاطب برای خودشان دست و پا کردند. کاش دیدگاه برخی مسوؤلان این رسانه از نگاه تفننی نسبت به موسیقی به نگاه عالی تری تبدیل می شد. پخش موسیقی خوب باعث رشد ذایقه مخاطبان می شود و البته تعالی روحی آنان. متاسفانه در این رسانه، خبری از هنرمندان طراز اول نیست. چون کسی حاضر به همکاری با این شرایط ناعادلانه نیست. امیدوارم به جای خط کشی های سیاسی،به دنبال مهرورزی و احترام و عشق به یکدیگر باشیم و چه خوب می شود باز ندای ربنا، هوای جان و دلمان را تازه کند. واقعا که دلتنگیم …
منبع

Excerpt: On Rabana...

این مطلب را share کنید.