۱۳۸۳ دی ۱۸, جمعه

كل

قطعا اتم هايي وجود دارند و طبيعتي هست .پيش از هرچيز بايد بپذيرم كه من جزيي از آن وجود كلي هستم كه بر طبيعت حكومت
مي كند .پس از آن رو بايد قبول كنم كه من به وجهي با موجودات مشابه خويش خويشاوندم در حقيقت اگر اين ملاحظات را به
خاطر بسپارم از آن جهت كه جزئي از كل هستم در برابر هر چيزي كه كل برايم مقرر كرده باشد خشمگين نخواهم شد زيرا
جزء هرگز از آنچه كل از آن منتفع مي گردد زيان نخواهد ديد و در كل چيزي وجود ندارد كه به سود همگان نباشد
اين گونه امور بين همه طبايع مشترك است
اما طبيعت جهان ازين مزيت برخوردار است كه هيچگونه علت خارجي نمي تواند او را مجبور كند چيزي پديد آورد كه برايش
زيان آور باشد با به خاطر آوردن اين كه من جزئي از چنين امر كلي هستم از انچه پيش مي آيد راضي خواهم بود
از سوي ديگر از آنجا كه من خويشاوند طبايعي هستم كه با من مشابهند پس هرگز دست به كاري نخواهم زد كه براي جامعه
زيان آور باشد بالعكس در غم آنان شريك خواهم شد
اگر از چنين تعليماتي برخوردار باشم حوائجم چنان برآورده خواهد شد كه سراسر زندگيم با شادي توام خواهد بود

از كتاب انديشه ها
اثر ماركوس اورليوس
-----
اسماعيل