۱۳۸۳ دی ۲۶, شنبه

شب

نقل است كه از يكي از خواص ِامام محمد باقر پرسيدند كه "او شب چون مي گذراند؟"
گفت
چون از شب لختي برود و او از اوراد فارغ شود به آواز بلند گويد :

"الهي و سيدي
شب درآمد و ولايت تصرف ملوك به سرآمد و ستارگان ظاهر شدند و خلايق بخفتند و صورت مردمان بياراميد و مردم از در ِ خلق رميدند و بايست هاي خود بنهفتند و به نوم درها فروبستند و پاسبانان برگماشتند و آنان كه بديشان حاجتي داشتند فروگذاشتند

بارخدايا
تو زنده اي و پاينده اي و بيننده
غنودن بر تو روا نيست و آنكه تو را بدين صفت نداند هيچ نعمت را مقر نيست
تو آن خداوندي كه رد سائل بر تو روا نباشد آنكه دعا از مومنان، بر درگاه او مستجاب است
خدايا
تو سائل را باز نداري
چون مرگ و گور و حساب ياد كنم چگونه از دنيا بهره اي پذيرم؟ پس از تو خواهم
-از آن رو كه تو را دانم و از تو جويم و تو را مي خوانم-
راحتي در حال مرگ بي برگ و عيشي در حالت حساب بي عقاب"

اين مي گفتي و مي گريستي

تذكرة الاوليا
عطار نيشابوري
--------------
s
تعالي شانه عما يقولون


امام محمد باقر داستان شگرفي حكايت كرده است:

من با مورچه گان سخن گفتم من به يكي از آنان رو كردم و پرسيدم : خدا مثل چيست آيا او
به مورچه شباهت دارد؟ مورچه پاسخ داد خدا؟؟ نه دقيقا - چون ما فقط يك نيش داريم
ولي او دو تا.

يعني همه فلسفه هاي شما به اين صورت هستند خدا دقيقا موجودي بزرگ تر و قوي تر از فرد معتقد گرفته مي شود شما يك نيش داريد و او دو تا.

شما هفتاد سال زندگي مي كنيد و او عمري بي نهايت دارد شما پير مي شويد ولي او هيچگاه پير نميشود
اما اينجا در كميت تفاوت هست نه در كيفيت خداي شما حاصل فرافكني ذهني شما و شكل اصلاح شده ، تغيير يافته و تزيين شده اي در ذهن شماست خداي شما خود شماست به همان صورتي كه خود مي خواهيد باشيد

اشو
freedom-osho
--------------
s