آیاخانه تان هیچ خواب نمیبیند؟و در رویاهایش شهر را به قصد بیشه زارهاو تپه ها ترک نمی گوید ؟
جبران خلیل جبران
امروز یعنی 23 مهر روزی ست که تعداد زیادی از وبلاگ نویسان خارجی ،اون رو به روز ی برای محیط زیست اختصاص دادند و برای این کار سایتی رو هم معرفی کردند.چقدر عالیه که کل مردم دنیا با هم متحد بشن برای حفظ این ثروت الهی که بی دریغ به ما بخشیده شده .
اگه آدمها طبیعت رو جزیی از وجود خودشون بدونن و نقش وجود خودشون رو در این زیبایی ببینند ، دیگه بعید می دونم کسی بخواهد کمترین آسیبی به این پاکی و زیبایی وارد کند.من مطمئن هستم کسانی که این زیبایی رو آلوده میکنند ، توانایی دیدن این زیبایی رو ندارند و مسلماً قبلش طبیعت وجود خودشون رو تخریب کردند که به این سادگی،به این راحتی، این زیبایی شکوهمند رو به نابودی میکشانند .
در جهانی که حتی یک برگ ، یک درخت رو هم بی دلیل نمیشه کند و در برابرش باید پاسخگو باشیم ، ما داریم چه بلایی سر ِ این سبزی ، این آبادانی و این عظمت میاریم ؟
همه باید کمک کنند ...میتونیم از خانه هامون شروع کنیم ، از اطرافیانمون ، نباید بی تفاوت بود ، بی تفاوتی درد ِ بزرگی .
این زمین خانه ی من ِ.دوستش دارم .روش زندگی میکنم ، پس حق دارم در برابر کسانی که می خوان بهش صدمه بزنند از خانه ام مراقبت کنم . نه یک روز در سال که به نام محیط زیست خوانده میشه بلکه هر روز ..همیشه..
بیایید با زمین مهربان باشیم .
پرنیان
دوستان عزيز من!
نبايد از خاطر ببريم كه به قول درويش: «محيطی که در آن زيست میکنيم، منبعی است کمياب که نشاط، تفريح و شادی را در بخش مصرف عرضه میکند. دليل برخورداری محيط زيست از صفت «کميابی» را بايد در کيفيت منحصر به فرد و درجهي خلوص تمامی منابع موجود در آن دانست. آب و هوای پاک، چشماندازهای ناهمتا، آبشارهای ديدنی، گردشگاههای طبيعی، طنينهای شنيداری هوشرُبا و ... در شمارِ کالاهای زيستمحيطی جای میگيرند که منبع اصلی تأمين و عرضهي نشاط، شادابی و آرامش موجودات زنده، به ويژه انسان محسوب شده و کيفيت برخورداری از آنها، شناسهای است که عيارِ رفاه جامعه را نشان داده و محک میزند.» و 23 مهرماه 86، ميتواند همان روز بزرگي باشد كه بسياري از وبلاگنويسان فرهيختهي جهان، فارغ از مرزبنديهاي مرسوم نشان خواهند داد كه تا چه اندازه به حفظ اين عيار فيروزهاي و ناب زندگي، به طبيعت هوشربا، با تمام اهالي كوچك و بزرگش عشق ميورزند و حرمت مينهند. از پروردگار مهربان ميخواهم كه هرگز نگذارد، قارچهاي غربت فضاي سبز و زنده و دوستداشتني وبلاگستان محيط زيستي را به دشنام و عداوت و عيبجويي و مچگيري آلوده كند و چشمان آن معدود افرادي را كه جز عيب و نفرت و كينه در وبلاگهايشان نقش نميبندد، به نور عشق، محبت و بخشش روشن سازد و ياد بگيرند: هر از چندگاهي ميشود در ستايش كارها و نوشتههاي خوب هم سخن گفت و مطلب نوشت و از بزرگنمايي آنچه كه لغزش ميپنداريم، به نام حفظ اصول و ملاحظات ملّي ياد نكنيم و آنقدر آسان، اعتبار و حرمت خود را به عنوان يك انسان سبزاندش و طبيعتدوست خدشهدار نسازيم.
اين رستاخيز سبز گواراي وجودتان باد
حمید رضا عباسی
0 نظر:
ارسال یک نظر