سلام دوستان عزیزم در شفا
اخیرا کتاب قدرت مشیت الهی اثر دکتر دایر رو می خوندم.کتاب جالبیه و مطالب زیبایی در خصوص راه حلهای معنوی برای پیشرفت در زندگی ارائه می ده.من هم می خواهم با توکل بر خدا ، سلسله مطالبی رو از کتاب قدرت مشیت الهی بطور خلاصه و مفید در وبلاگ شفا ارائه بدم.امیدوارم عزیزان از خوندن مطالب لذت ببرند و از همه مهمتر باعث ایجاد روحیه شاد و امیدوار در وجودتون بشه.
مجید
فصل اول : ویژگی مشیت الهی
دکتر دایر در اولین بخش کتاب ، انگیزه های خودشو از نوشتن این کتاب بیان می کنه و در مرحله اول ، اراده انسان رو تعریف می کنه .اراده یعنی دنبال کردن هدف یا انگیزه ای نیرومند به همراه عزم و تصمیم برای ایجاد نتیجه ای مطلوب..دکتر دایر با معرفی انسان با اراده قوی، به این نکته اشاره می کنه که برای تحول بسیار فراتر از موفقیتهای معمولی ، باید اراده رو بسیار فراتر از یک منیت مصمم و یا خواسته شخصی بدونیم .
دوجمله آخر کتاب کاستاندا :
مشیت الهی همچون نیروی است که در جهان وجود دارد وقتی فرزانگان (افرادی که در ارتباط با منبع و منشا وجود زندگی می کنند)مشیت الهی را فرا می خوانند این مشیت در دسترس اونها قرار می گیرد و راه فضیلت و کمال را برایشان هموار می کند، یعنی فرزانگان هر آنچه را بخواهند انجام می دهند.
دکتر دایر از این پس خودشو در دریای مشیت الهی غرق می کنه و به قول خودش :
من نه فقط می خواستم خود را شفا دهم، بلکه می خواستم به دیگران هم کمک کنم تا از قدرت مشیت الهی استفاده کنند و به جایگاهی که آمادگی اش را دارند برسند.
از ابتدای مطلب تا کنون از مشیت الهی صحبت کردیم ولی واقعا مشیت الهی چیه؟و در کجا قرار داره؟دکتر دایر مشیت الهی رو میدانی از انرژی می دونه که بصورت نامرئی ماوراء الگوهای تکراری و روزمره ما جریان داره و بیان می کنه که هوش و خلاقیت و ...در پاسخ به میدان انرژی مشیت الهی بوجود می آیند هیچ مکانی هم نیست که انرژی در ان نباشه چون هرچیزی در جهان در درونش هدف و انگیزه ای دمیده شده است.یک دانه که به نظر می سرد هیچ قدرت اندیشیدن به آینده رو نداشته باشه دارای هدفی که از طرف میدان نامرئی به القا می شه..در مشیت الهی هرگز اشتباهی صورت نمی گیره دانه بلوط به کدو تنبل تبدیل نمیشه.وقتی نطفه ای بسته میشه مشیت الهی ساختار جسمانی ،ویژگیهای ظاهری و ... رو مشخص می کنه.پیری پوست و حتی زمان مرگ هم در آن لحظه تعیین میشه.مشیت الهی در همه جا حضور داره و فقط وقتی که اعتقاد داریم از این نیروی نهفته در جهان جدا هستیم فعالیت اونو متوقف می کنیم.فعال سازی اون یعنی دوباره منشاء و مبداء آفرینش بپیوندیم.
حال دلایل جدایی ما از مشیت الهی چیه؟
یکی از مهمترین دلایل "منیت "انسانهاست.منیت عقیده ای که خودمون بر مبنای کسی که هستیم و شغلی که داریم برای خودمان می سازیم.همین منیت که مانع استفاده از قدرت مشیت الهی میشه.همین منم منم کردن ها!!!من اینطوریم...یکی از عواملی که باعث میشه آدم کم کم منیت بذاره کنار و خودشو به مشیت الهی پیوند بزنه انجام دادن این کارهاست :
1.نظم : اولین مرحله نظمه .یعنی جسم خودمونو پرورش بدیم تا برای رسیدن به خواسته هامون فعالیت کنه
2.خرد : بهمراه نظم ، توانایی ما رو در متمرکز شدن و صبور بودن هماهنگی عقل و احساسات و افکار با عملکرد جسم بیان می کنه.
3. عشق : به آ نچه انجام می دهیم عشق بورزیم
4.رهاسازی : که در حقیقت جایگاه مشیت الهیه .یعنی ما در نهایت آرامش خودمونو به قدرتی بسپاریم که دانه ای بلوط رو به درخت بلوط و قطره ذره بینی رو به انسان تبدیل می کنه.
قسمت اول از فصل اول کتاب قدرت مشیت الهی به پایان رسید!در قسمت دوم به بیان ارتباط میان مشیت الهی و اراده شخصی می پردازیم و اختیار انسان رو در این مورد مورد بررسی قرار داده و پیشنهاداتی رو برای پیوند به مشیت الهی ارائه می دهیم.
منتظر نظرات شما هستم.
سئوال این فصل :
نظر شما در مورد مشیت الهی چیه؟بهش اعتقاد دارید؟؟؟لطفا با یک مثال توضیح بدهید؟
از ابتدای مطلب تا کنون از مشیت الهی صحبت کردیم ولی واقعا مشیت الهی چیه؟و در کجا قرار داره؟دکتر دایر مشیت الهی رو میدانی از انرژی می دونه که بصورت نامرئی ماوراء الگوهای تکراری و روزمره ما جریان داره و بیان می کنه که هوش و خلاقیت و ...در پاسخ به میدان انرژی مشیت الهی بوجود می آیند هیچ مکانی هم نیست که انرژی در ان نباشه چون هرچیزی در جهان در درونش هدف و انگیزه ای دمیده شده است.یک دانه که به نظر می سرد هیچ قدرت اندیشیدن به آینده رو نداشته باشه دارای هدفی که از طرف میدان نامرئی به القا می شه..در مشیت الهی هرگز اشتباهی صورت نمی گیره دانه بلوط به کدو تنبل تبدیل نمیشه.وقتی نطفه ای بسته میشه مشیت الهی ساختار جسمانی ،ویژگیهای ظاهری و ... رو مشخص می کنه.پیری پوست و حتی زمان مرگ هم در آن لحظه تعیین میشه.مشیت الهی در همه جا حضور داره و فقط وقتی که اعتقاد داریم از این نیروی نهفته در جهان جدا هستیم فعالیت اونو متوقف می کنیم.فعال سازی اون یعنی دوباره منشاء و مبداء آفرینش بپیوندیم.
حال دلایل جدایی ما از مشیت الهی چیه؟
یکی از مهمترین دلایل "منیت "انسانهاست.منیت عقیده ای که خودمون بر مبنای کسی که هستیم و شغلی که داریم برای خودمان می سازیم.همین منیت که مانع استفاده از قدرت مشیت الهی میشه.همین منم منم کردن ها!!!من اینطوریم...یکی از عواملی که باعث میشه آدم کم کم منیت بذاره کنار و خودشو به مشیت الهی پیوند بزنه انجام دادن این کارهاست :
1.نظم : اولین مرحله نظمه .یعنی جسم خودمونو پرورش بدیم تا برای رسیدن به خواسته هامون فعالیت کنه
2.خرد : بهمراه نظم ، توانایی ما رو در متمرکز شدن و صبور بودن هماهنگی عقل و احساسات و افکار با عملکرد جسم بیان می کنه.
3. عشق : به آ نچه انجام می دهیم عشق بورزیم
4.رهاسازی : که در حقیقت جایگاه مشیت الهیه .یعنی ما در نهایت آرامش خودمونو به قدرتی بسپاریم که دانه ای بلوط رو به درخت بلوط و قطره ذره بینی رو به انسان تبدیل می کنه.
قسمت اول از فصل اول کتاب قدرت مشیت الهی به پایان رسید!در قسمت دوم به بیان ارتباط میان مشیت الهی و اراده شخصی می پردازیم و اختیار انسان رو در این مورد مورد بررسی قرار داده و پیشنهاداتی رو برای پیوند به مشیت الهی ارائه می دهیم.
منتظر نظرات شما هستم.
سئوال این فصل :
نظر شما در مورد مشیت الهی چیه؟بهش اعتقاد دارید؟؟؟لطفا با یک مثال توضیح بدهید؟
Excerpt: Your Text Here
0 نظر:
ارسال یک نظر