۱۳۸۶ اسفند ۵, یکشنبه

شكاري خداوند



بار دگر آن دلبر عيار مرا يافت
سر مست همي گشت به بازار مرا يافت

پنهان شدم ، از نرگس مخمور مرا ديد
بگريختم از خانه خمار مرا يافت
بگريختنم چيست ، كز او جان نبرد كس
پنهان شدنم چيست چو صد بار مرا يافت

گفتم كه در انبوهي شهرم كه بيابد
آنكس كه در انبوهي اسرار مرا يافت

اي مژده كه آن غمزهء غمازه مرا جست
وي بخت كه آن طره طراره مرا يافت

از خون من آثار به هر راه چكيده است
اندر پي من بود ، به آثار مرا يافت
جامي كه برد از دلم آزار ، به من داد
آن لحظه كه آن يار بي آزار مرا يافت
امروز نه هوش است و نه گوش است و نه گفتار
كان اصل هر انديشه و گفتار مرا يافت
غزلي از مولانا

شعرمعروف hound of hesven به معني صياد آسماني يا شكاري خداوند اثر فرانسيس تامپسون شاعر قرن نوزده انگليس اين مضمون " گريز بنده ار خداوند و پي گرفتن خداوند او را تا شكار كردن " به تفصيل با تشبيهات و استعارات لطيف و شگرف طرح كرده است .اين شعر توسط مرحوم مجتبي مينوي ترجمه شده و در كتاب پانزده گفتار او آمده است .

نمايشنامه Man and Superman( يعني مرد و ابر مرد) اثر برنارد شاو همين مضمون گريز انسان از صيد پروردگار خويش را در غالب نمايشنامه اي شيرين و طنز آميز بيان ميكند .در اين نمايشنامه زن كه همان ابر مرد است رمزي از كرشمه معشوقي خداوند است كه اروپائيان از آن به Universal woman به انگليسي ، femme fatal ( به فرانسه ) و
يا weib universal ( به آلماني ) تعبير كرده اند .
منبع : كتاب مائده هاي فرهنگي