۱۳۸۷ مرداد ۴, جمعه


شعرى از پابلو نرودا
ترجمه از احمد شاملو

به آرامی آغاز به مردن مي‌كنی

اگر سفر نكنی،

اگر كتابی نخوانی،

اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،

اگر از خودت قدردانی نكنی.
به آرامی آغاز به مردن مي‌كنی

زماني كه خودباوري را در خودت بكشی،

وقتي نگذاري ديگران به تو كمك كنند.
به آرامي آغاز به مردن مي‌كنی

اگر برده‏ی عادات خود شوی،

اگر هميشه از يك راه تكراری بروی …

اگر روزمرّگی را تغيير ندهی

اگر رنگ‏های متفاوت به تن نكنی،

يا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی.
تو به آرامی آغاز به مردن مي‏كنی

اگر از شور و حرارت،

از احساسات سركش،

و از چيزهايی كه چشمانت را به درخشش وامی‌دارند،

و ضربان قلبت را تندتر مي‌كنند،دوری كنی . .. .،
تو به آرامی آغاز به مردن مي‌كنی

اگر هنگامی كه با شغلت،‌

يا عشقت شاد نيستی،

آن را عوض نكنی،

اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی،

اگر ورای روياها نروی،

اگر به خودت اجازه ندهی

كه حداقل يك بار در تمام زندگي‏ات

ورای مصلحت‌انديشی بروی . . .

-امروز زندگی را آغاز كن!

امروز مخاطره كن!
امروز كاری كن!

نگذار كه به آرامی بميری!

شادی را فراموش نكن

2 نظر:

Anonymous گفت...

شعر خیلی زیبایی بود ممنون. من آدرس میل آقا محمد رو می خواستم ببخشید که در قسمت نظرات عنوان کردم. ممنون

سردبیر شفا گفت...

برای تماس با نویسنده های شفا لطفا با نشانی جیکنامه ی نوشته شده در بخش "درباره ی شفا" از لینک های بالا مراجعه کنید.