۱۳۸۷ مرداد ۲۱, دوشنبه

تو ببخش چون همیشه،تو بمان



مادر می گفت که آیه ای در سوره ی " الْمُلْك " هست که خوب که می اندیشی ؛

هفتاد ِ آدم را می سوزاند:


" إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ "

" بی ترديد كسانى كه در نهان از پروردگارشان مي ترسند ، براى آنان آمرزش و پاداشى بزرگ است."
آیه 12 سوره الملک
-------------
پ.ن:
1.این روزها سخت عطش ِ نوشته شدن دارم ،هم نوشته شدن و هم قصه روایت کردن..اما نمی توانم.
2.جایی صدای تولد می آمد،
" محمد " عزیز،
ببخش بی خبر موندیم اگر روز ِ میلاد ِ تو بود.
خیلی به تو مدیونم،روز ِ میلاد ِ وجود ِ گرانقدر و بخشنده ات بی شک از مبارک ترین روزهاست.
3.عزیزی چون پدر،
فرشته ای چون مادر،
نزدیکتر بیا..نزدیکتر..
نلرزد دلت،
" دم غنیمت است."
در گردنش بیاویز..
غرق ِ بوسه اش کن و به بویش،به عطر ِ حضورش سرمست شو..
آخراین روزها فرصت ِ با هم بودن ها خیلی کوتاست،خیلی..
4.سر ِ آخر اینکه:
خدایا شکرت که اینجا ؛
" شفا " ،
هست.

3 نظر:

علی گفت...

من هم بندهای 2و3و4 را دوست دارم :X

marjan گفت...

هیچ وقت دیر نیست واسه گفتن ِمبارک بودن تولدت!
محمد عزیز تولدت مبارک

Mohammad گفت...

sسلام دوستان. بسیار ممنون از محبتتون. من واقعا احساس می کنم که لطف حدا نصیبم شده مه دوستان مثل شما رو دارم. ما هم رو تا به حال ندیدیم اما عجب صفایی داره دل هاتون. اینکه کسی به یاد ِ آدم باشه خیلی لذتبخشه. الهش زنده باشید. ببخشید از تاخیر در جواب. در حال سفر بودم. زنده باشید. محمد