دیشب برای ششمین بار فیلم فارست گامپ رو دیدم .وقتی دیدم تلویزیون داره نشونش می ده نتونستم دل بکنم ازش چون هر وقت این فیلم رو می بینم بعدش احساس می کنم میخوام تا سر حد مرگ بدوام دلم میخواد تمام انرژیم رو برای زندگی بگذارم و میفهمم برای زندگی کردن هیچ وقت دیر نیست.
فارست باو جود ضریب هوشی بسیار پائینش و مشکل پاش موفق میشه چندین بار از دست رئیس جمهورهای مختلف جایزه بگیره و تبدیل به یک قهرمان ملی بشه.
فکر میکنم اولش بخاطر اینکه مادرش عاشقش بوده و باورش داشته و بنظر معلماش که اعتقاد داشتن اون از IQبسیار پائین اهمیت نمیده و هر سوالی که اون میکرده رو طوری براش توضیح میده که اون بفهمه ودوم دل پاکی که داره و اینکه به منفعت دیگران بیشتر از خودش اهمیت میده و به تنها چیزی که فکر نمی کنه خودش.
امروز تو کتاب موریس مترلینگ داشتم در مورد زندگی زنبور عسل میخوندم و محسور هوش نظم و پاکیزگی شون شده بودم که به این قسمت رسیدم
"جان لوبک یک دانشمند انگلیسی عقیده دارد که زنبور عسل موجود باهوشی نیست چون همینکه از زندگی روزمره خودش خارج شود دیگر نمیتواند راه را از چاه تشخیص دهد.به عقیده وی اگر ما 10زنبور عسل و 10مگس را در یک تنگ بلور قراردهیم و تنگ را بطور افقی قرارداده بطوریکه که سرتنگ بسمت تاریکی و ته تنگ بطرف نوری که از پنجره می اید باشد هیچکدام از این زنبورها قادر به نجات خود نمی باشند چون مدام به طرف نور رفته و انقدر ضربه می زنند تا بی جان شوند ولی مگس ها بعد از دو سه چرخ زدن راهشان را می یابند و اگر بیست بار هم این ازمایش را تکرا ر کنیم نتیجه همین خواهد بود .
لیکن باید دانست انچه که باعث محو شدن زنبورها می شود عشق و علاقه ایست که نسبت به رو شنایی دارد یعنی تصور می کند که در هر زندان راه نجات و خلاصی از طرفی است که روشنایی از انجا می تابد انها هیچگاه نخواهند فهمید که فضایی مثل بلور هست که نور را از خود عبور داده و لی قابل عبور نیست و نمی توانند هیچگاه چنین فضایی را تصور و قبول نمایند.
حال انکه مگس نفهم و بی مصرف و گیج کورکورانه از هر طرف به پرواز در می اید تا وقتی که برحسب تصادف راه خروج را پیدا میکنند و خلاص می شود ودر اینجا این ضرب المثل صدق می نماید که :
عاقل به کنار اب تا پل می جست دیوانه پابرهنه ازاب گذشت"
ما هم باید قبول کنیم راهی رو که خدا برامون گذاشته گاهی پر نورو گاهی تاریکِ ولزو ما راه پر نورواسون درست ترین راه نیست فکر نکن که چون همه چی رو می بینی وهمه جا روشنه اشتباه نمیری یه سر به تاریکی بزن چون گاهی برای رسیدن به نور باید از تاریکی گذشت توی تاریکی با یکجور دیگه دیدن چیزها چیزهای جدیدی یاد میگیری مواظب باش گول روشنایی رو نخوری وگاهی تو راهت بدو تا صدای ضربان قلبت و نفس نفس زدنت رو بشنوی اونوقت که احساس میکنی زنده ای نمیگم مثل فارست 3 سال و 2ماه و 14 روز و 16 ساعت ! ولی بدو
به راهی که داری طی میکنی فکر نکن که خسته ات میکنه به جلوت نگاه کن نه خیلی دور که دست نیافتنی باشه نزدیکتر ولی جلو .
واقعا چه انرژی میده به ادم این دویدن.بجای اروم اروم راه رفتن تو روشنایی گاهی اگه تو تاریکی بدویی خیلی زودتر و پرانرژی تر میرسی.
فارست باو جود ضریب هوشی بسیار پائینش و مشکل پاش موفق میشه چندین بار از دست رئیس جمهورهای مختلف جایزه بگیره و تبدیل به یک قهرمان ملی بشه.
فکر میکنم اولش بخاطر اینکه مادرش عاشقش بوده و باورش داشته و بنظر معلماش که اعتقاد داشتن اون از IQبسیار پائین اهمیت نمیده و هر سوالی که اون میکرده رو طوری براش توضیح میده که اون بفهمه ودوم دل پاکی که داره و اینکه به منفعت دیگران بیشتر از خودش اهمیت میده و به تنها چیزی که فکر نمی کنه خودش.
امروز تو کتاب موریس مترلینگ داشتم در مورد زندگی زنبور عسل میخوندم و محسور هوش نظم و پاکیزگی شون شده بودم که به این قسمت رسیدم
"جان لوبک یک دانشمند انگلیسی عقیده دارد که زنبور عسل موجود باهوشی نیست چون همینکه از زندگی روزمره خودش خارج شود دیگر نمیتواند راه را از چاه تشخیص دهد.به عقیده وی اگر ما 10زنبور عسل و 10مگس را در یک تنگ بلور قراردهیم و تنگ را بطور افقی قرارداده بطوریکه که سرتنگ بسمت تاریکی و ته تنگ بطرف نوری که از پنجره می اید باشد هیچکدام از این زنبورها قادر به نجات خود نمی باشند چون مدام به طرف نور رفته و انقدر ضربه می زنند تا بی جان شوند ولی مگس ها بعد از دو سه چرخ زدن راهشان را می یابند و اگر بیست بار هم این ازمایش را تکرا ر کنیم نتیجه همین خواهد بود .
لیکن باید دانست انچه که باعث محو شدن زنبورها می شود عشق و علاقه ایست که نسبت به رو شنایی دارد یعنی تصور می کند که در هر زندان راه نجات و خلاصی از طرفی است که روشنایی از انجا می تابد انها هیچگاه نخواهند فهمید که فضایی مثل بلور هست که نور را از خود عبور داده و لی قابل عبور نیست و نمی توانند هیچگاه چنین فضایی را تصور و قبول نمایند.
حال انکه مگس نفهم و بی مصرف و گیج کورکورانه از هر طرف به پرواز در می اید تا وقتی که برحسب تصادف راه خروج را پیدا میکنند و خلاص می شود ودر اینجا این ضرب المثل صدق می نماید که :
عاقل به کنار اب تا پل می جست دیوانه پابرهنه ازاب گذشت"
ما هم باید قبول کنیم راهی رو که خدا برامون گذاشته گاهی پر نورو گاهی تاریکِ ولزو ما راه پر نورواسون درست ترین راه نیست فکر نکن که چون همه چی رو می بینی وهمه جا روشنه اشتباه نمیری یه سر به تاریکی بزن چون گاهی برای رسیدن به نور باید از تاریکی گذشت توی تاریکی با یکجور دیگه دیدن چیزها چیزهای جدیدی یاد میگیری مواظب باش گول روشنایی رو نخوری وگاهی تو راهت بدو تا صدای ضربان قلبت و نفس نفس زدنت رو بشنوی اونوقت که احساس میکنی زنده ای نمیگم مثل فارست 3 سال و 2ماه و 14 روز و 16 ساعت ! ولی بدو
به راهی که داری طی میکنی فکر نکن که خسته ات میکنه به جلوت نگاه کن نه خیلی دور که دست نیافتنی باشه نزدیکتر ولی جلو .
واقعا چه انرژی میده به ادم این دویدن.بجای اروم اروم راه رفتن تو روشنایی گاهی اگه تو تاریکی بدویی خیلی زودتر و پرانرژی تر میرسی.
تازه اگه تو تاریکی راهت رو پیدا کنی هنر کردی نه تو نور .مثل فارست گامب که با IQپایین موفق شد ومورد تشویق قرارگرفت و مگس خنگی که راهش رو راحتتر پیدا کرد از زنبوری که باهوشِ!
Excerpt: Dont let the light to trick you.Dark want to say something to you go there and run.it will give you a lots of energy and new things to learn.
3 نظر:
فوق العاده بود، من كه خيلي لذت بردم. درود و سپاس.
------
واسه همين ميگن جوينده يابنده است و جويندگي يعني داشتن جسارت براي سَرَك كشيدن به همه جا، چه جاهايي كه به اون ظلمت اطلاق ميشه چه جاهايي كه به اون نور گفته ميشه و از همه مهمتر كه مسيرهايي كه قبلاً توسط خودت يا ديگران رفته شده و تجربه شده ازش درس بگيري.
من تو قسمت پایین نظر داده بودم که ظاهرا اونجا یه مشکلی داره و نمی فرسته،
بهار خانم، متنتون واقعا زیبا بود ، فقط یه نکته شاید کوچیکی که به نظر من میاد اینکه اینجا چند تا مساله مهم قاطی شدن؛ تو این مثالی که زدین "عاقل به کنار اب تا پل می جست دیوانه پابرهنه ازاب گذشت" دیوانه و عاقل یه جور استعاره هستن، عاقل اگه عاقل بود می دونست که پا برهنه می شه از آب گذشت و معنی ظاهریشون,منظور گوینده نبوده،
محمد خیلی زیبا تو پست "وارد ِ باغ بشیم" راجع به این مطلب صحبت کرده بود
کشف راه های جدید،به نظرمن با اینکه بین راه تاریک و روشن، راه تاریک رو انتخاب کنیم،خیلی متفاوته
درسته کاملا که گاهی(همیشه) برای رسیدن به نور باید از تاریکی گذشت
فارست گامب به امید روشنایی که در دوردست ها می دید،همونجوری که خیلی زیبا اشاره کردین، تلاش کرد تا موفق بشه، و همه معلولیت ها و کم توانایی هاش رو در سایه تلاشش جبران کرد
ومن معنی این جمله " یه سر به تاریکی بزن چون گاهی برای رسیدن به نور باید از تاریکی گذشت " رو اینجوری می فهمم که نباید تنبلی کرد و تلاش کرد هرچند که شاید خیلی مشکلات و ناتوانایی ها داشته باشی
فقط خودمون چراغ ها رو خاموش نکنیم تا تو تاریکی راه رو پیدا کنیم
مرسی اقا مراد از توجهتون.راستش خودمم در نوشتن این ضرب المثل دو دل بودم ولی چون برگرفته از کتاب موریس مترلینگ بود عینا جمله ایشون را نوشتم
ارسال یک نظر