۱۳۸۷ اسفند ۶, سه‌شنبه

كاوش در ناشناخته ها

حدود 52 سال پيش اولين و دومين ماهواره تحقيقاتي توسط شوروي و امريكا به فاصله زماني چهار ماه از هم براي قرارگيري در مدار زمين پرتاپ شد و در مدار قرار گرفت.اون زمان عدم قطعيتهاي زيادي از فضا و جو زمین نظير تغييرات دما و دانسيته وجود داشت كه ارسال اين ماهواره ها باعث شد تا ناشناخته ها ،‌ شناخته تر بشه و مباني تئوري در عمل محك بخوره و در پي اون مقدمات براي ارسال سفينه هاي فضايي به هزاران كيلومترها دورتر يعني به ماه حدود سه سال بعد فراهم شد.
در اينجا تصوير شماتيك زيبايي وجود داره كه توش ميشه اطلاعات خلاصه و مفيدي از لايه هاي قرارگيري ماهواره ها و فاصله شون تا ماه مشاهده كرد.
راستي جاي تبريك داره كه ايران هم به عنوان دهمين كشور در جهان به تكنولو‍ژي ارسال ماهواره به فضا دست پيدا كرد و اولين ماهواره به نام اميد رو حدود يه ماه پيش به فضا فرستاد. اگه ميخوايد به صورت آنلاين ببينيدش اينجا رو كليك كنيد.

راستي فكر ميكنيد تا الان چندتا ماهواره در مدار خودش در كره زمين قرار گرفته، صد تا، هزارتا، نه خير بيش از ده هزار تا. براي من كه اين تعداد خيلي زياد به نظر اومد. تازه جالب تر هم شد وقتي فهميدم حدود 9هزار تا هم تكه هاي زائد و بقاياي راكتها تو فضا وجود دارند که دارند واسه خودشون دور زمين مي چرخند. اينجا تعداد اين ماهواره ها (و آشغالهاي فضايي) به تفكيك نوع و تعداد وجود داره.
تو عكس بالا،‌اون نقطه هاي سفيد تراكم اين اجرام رو نشون كه اكثرشون در لايه هاي نزديك به زمين قرار دارند و خب ميدونيد كه از قوانين كپلر ميشه اينجوري استنباط كرد كه هرچي ماهواره ها در مداري نزديك تري به زمين باشند، سرعت چرخش اونها بيشتر خواهد بود. مثلاً‌ همين ماهواره اميد به دليل نزديك بودن به زمين با سرعتي حدود 7.4 كيلومتر بر ثانيه داره دور زمين مي چرخه.
و يا اينكه ماهواره هاي تلويزوني كه موقعيت ثابتي نسبت به زمين دارند بايد در مدار دایروی و دقيقاً با سرعتي برابر سرعت چرخش زمين به دور خودش دور زمين بچرخند و اين يعني اينكه در فاصله دوري از زمين در مدار قرار گرفتند.


در مواجهه با ناشناخته ها اول همه چی مبهم و تعریف نشده است، ما تلاش میکنیم با کمک دانسته هامون و انجام آزمایشات، ناشناخته ها رو بهشون هویت بدیم و رفتار اونها رو تحلیل و بعد پیش بینی کنیم. یعنی تلاش میکنیم تا ناشناخته ها رو در قالب دانسته های قبلی بگنجونیم ویا میرسیم به اینجا که باید مبانی تئوری جدیدی رو پایه گذاری کرد چون نگاه قبلیمون به موضوع راهگشا نیست مثل کاری که انیشتین با ارائه نظریه نسبیت کرد.

در مقدمه يه كتاب در خصوص تفكر فازي (Fuzzy Thinking) یه جمله ای از انیشتین خوندم که خیلی برام جالب بود:

As far as the laws of mathematics refer to reality, they are not certain, and as far as they are certain, they do not refer to reality

من هم با نگاه صفر و یک، درسته یا نادرسته، سیاه یا سفید موافق نیستم. در واقعیت هر چیزی تا میزانی از عدم قطعیت برخوردار هست و وقتی ما این عدم قطعیتها رو تقریب میزنیم اونوقت خاکستری کم رنگ رو میگیم سفید، خاکستری پر رنگ رو میگیم سیاه.

راستی همین امریکا و روسیه که در علوم هوا فضا پیشرو هستند دو سه هفته پیش دو تا از ماهواره هاشون برای اولین بار با هم برخورد کردند اونهم با سرعتی حدود 6.8 کیلومتر برثانیه، چه وحشتناک.
مطابق اخبار و گزارشات انتشار یافته اونها هرگز وقوع این اتفاق رو پیش بینی نمی کردند و حتی محتمل هم نمی دونستند ولی این اتفاق رخ داد واین به این مفهوم ِ که هر فرضیه ای تا میزانی از عدم قطعیت برخوردار هست همینطور اندازه گیریهامون هم از میزانی عدم قطعیت برخورداره واگه این عدم قطعیتها رو بصورت قطعی/غیرممکن تقریب بزنیم، یعنی دچار خطا شدیم. من نگرش فازی رو خیلی دوست دارم چون اینجوری در پیش بینی رفتارها دقیق تر و واقعبینانه تر عمل میکنیم.