۱۳۸۷ بهمن ۱۶, چهارشنبه

ارزش جان انسانها

همشهری : سالانه 27هزار نفر از هموطنان در تصادفات درون شهري و جاده اي كشته مي‌شوند، عدم سهل‌انگاري نيروي انساني در كيفيت و استاندارد خودرو، كنترل و برخورد قاطع پليس راهنمايي و رانندگي با متخلفان و استاندارد جاده ها را 4 عامل اصلي در افزايش تلفات جاده اي میباشد.

خبرگزاری فارس : مرگ زودهنگام سالانه 4 هزار نفر شهروند تهراني به دليل آلودگي هوای تهران

روزنامه جام جم : سن سكته قلبي در ايران به 35 سال رسيد

واقعیاتی از این نوع که به ندرت توی رسانه های داخلی بهش پرداخته میشه همیشه باعث تاسفِ، لااقل برای امثال ما که تو ایران زندگی میکنیم. چیزی که جالب ِ اینکه حتی مواقعی که موضوعاتی از این دست مورد توجه قرار میگیره،‌ خیلی به ندرت مورد کارشناسی علمی و چاره اندیشی قرار میگیره و معمولاً از اون بصورت ابزاری در بازیهای سیاسی بهره گرفته میشه.
جالب تر برام اینه که حتی روشنفکر های کشورم که هميشه داعیه حمایت از جان انسانهای مسلمون رو سر لوحه کار دارند هم در مقالاتشون توی جراید یا نوشته هاشون توی بلاگها اولویتهای جدی کارهاشون رو به روی موضوعاتی خارج از این مرز و بوم میذارند که تازه به لحاظ کمیت تلفات هم با موضوعات داخلی قابل مقایسه نیست.

راستی چرا اینجوریِ، چرا وقتی جان کسی که در اثر بیماری، سیل، زلزله، سوء تغذیه یا به دلیل آلودگی هوا یا تصادف رانندگی و یا هر سهل انگاری دیگه ای از دست میره برامون طبیعی هست و یه عادت شده و کسی رو ناراحت و منزجر نمیکنه ولی اگه کسی توسط کس دیگه ای کشته بشه مخصوصاً اگه هم وطن یا هم مذهبمون باشه اون وقت رگ غیرتمون می زنه بیرون.

بگذریم ... این موضوع بهانه ای شد برای من تا جستجوی در آمارهای منتشر شده توسط سازمان بهداشت جهانی درخصوص آمار مرگ و میر در جهان بزنم و خب واقعاً حیرت کردم. الان براتون توضیح میدم.

در سال حدود 55 الی 60 میلیون نفر در جهان جان خودشون رو از دست میدند. که البته سهم بيشتر از این میزان مرگ و میر مربوط به کشورهای فقیر و در حال توسعه هست.
متاسفانه در كشورهاي فقير و در حال توسعه سهم بيشتري از مرگ و مير به رده سني زير 40 الي 45 سال تعلق داره.

امراض قلبی و عروقی حدود 29.3 درصد ، امراض واگیردار و انگلی 19.1 درصد، عفونتها و امراض تفسي 13.4 درصد، سرطانها 12.8 درصد ، مشكلات حين تولد 4.3 درصد، امراض گوارشی 3.5 درصد، اختلالات عصبی 1.9 درصد،‌ شرايط مادرزادي و ناهنجاريهاي ارثي 1.8 درصد، ديابت 1.7 درصد و بیماریهای دستگاه تناسی و اداری 1.5 درصد این میزان رو تشکیل میدند که روی هم یعنی حدود 90 درصد از میزان تلافات انسانها درسال مربوط به بیماریهاست.(یعنی حدود 50 میلیون نفر درسال)

ده درصد الباقي هم (حدود 6 ميليون نفر )شامل موارد زير ميشه :
سوء تغذيه 1 درصد، حوادث غير عمدي نظير مسموميت،‌ سقوط از ارتفاع، آتش سوزي و غرق شدگي جمعاً‌ 4.1 درصد، تصادفات جاده اي 2.1 درصد، خودكشي 1.5 درصد، خشونت 1 درصد و جنگ 0.3 درصد

به نظرم مياد كه مردم توجهي كه به روي موضوعات ميكنند با ميزان اهميت اونها متناسب نيست، انگار ارزش جان كسي كه در جنگ يا در اثر خشونت از بين ميره به مراتب پر رنگتر جلوه ميكنه تا اون 90 درصدي كه در اثر بيماري جون خودشون رو از دست ميدند يا كسايي كه در اثر تصادفات جاده اي و يا خودكشي.
به نظر مياد كه رسانه ها به عنوان ابزار قوي در دست صاحبان قدرت، نقش جدي در جهت دهي افكار و بالاخص احساسات و عواطف عمومي بازي ميكنه و اين محدود به كشور ما نيست.

يه چيز ديگه هم فهميدم و اون اينكه در هر روز حدود 353 هزار انسان به دنيا مياد و 146 هزار انسان از دنيا ميره. فكرش رو بكنيد چه ترافيك وحشتناكي ِ. واقعاً چه درست گفته شده كه دنيا محل گذر ِ

دوست داشتم كه بيشتر از اين آمارها بنويسم ولي خب حجم پست خيلي زياد ميشد و حوصلتون رو سر ميبرد.

شاد باشيد و شادي بخش
هادي


4 نظر:

forever84 گفت...

آقا اجازه،
من مخالف‌ام
آخه در جنگ، یک عمل غیر انسانی و به صورت عمد انجام می‌گیره و همین باعث می‌شه که مردم به رگ غیرت‌شون بخوره

ولی کسی که در اثر بیماری قلبی می‌میره، جور در نمی‌آد ملت پاشن راهپیمایی کنند که مثلا ای فلان دکتر تو چرا نتونستی اینو خوب کنی ی ی ی ی ی ی ی ی
البته استثناهای سهل انگاری دکترها رو بذار کنار

و البته وقتی کسی می‌میره، اکثر دوستاش و خانواده‌اش عمیقا از این موضوع ناراحت می‌شن و خیلی هم گریه می‌کنند، حالا چه طرف در جنگ کشته شده باشه چه در اثر سکته قلبی

به هر حال بعضی چیزها هستند که حتی یک درصدشون هم زیاده


راستی هادی، یه پیشنهاد
من خودم قبلنا بعضی قسمت‌های پست‌ام رو برای تاکید، به صورت پر رنگ‌تر یا به یه رنگ ِدیگه می‌نوشتم، اما دوست‌ام بهم گفت بذار خود ِ خوانندگان تصمیم بگیرند که کجای متن‌ات مهم‌تر هست و فقط از یه رنگ استفاده کن

Mohammad گفت...

دو حالت داره: یا می خوای بگی کشتار های جنگ مهم نیس چون کشتارهای تصادف ها بیشتره، یا می خوای بگی به تصادف ها هم مثل ِ جنگ اهمیت بدیم.

اما چیزی ورای این هست. کوچه ای رو در نظر بگیر که یه گردن کلفتی سرش وایساده و نمی ذاره اهالی خونه برن خونه مگه پول به اون بابا بدن. رمان ِ کوری رو ختما بخون. یه چیزی هست که درسته از لحاظ آمار کمه اما ایمنی رو تضمین می کنه. مردن ِ کسی رو تصور کن که انگشتش زو کرده تو سوراخ ِ سد تا مانع ِ سیل بشه و مردن کسی که بر اثر بیماری فوت می کنه. هر دو مردنه. هر دو عزیز هستند. هر دو خیفه اما *اثرات* مردن ِ این دو رو ببین. توی دنیا نمی شه بدون ِ توجه به *اثرات* ایمنی ِ کشور رو تامین کرد. اثر ِ یه کشتار ِ کوچک می تونه سال ها دو کشور رو دچار مشکل کنه. به هر حال این قدرت تعاریف ِ بهتری هم داره که اون گردن کلفت ِ سر ِ کوچه نمی دونه اینو.

ghazaleh گفت...

اینکه آدمها در اثر بیماری و سیل و زلزله میمیرند کم اهمیت نیست آقا هادی. برای همینم بشر داره سعی میکنه که دکتر و مهندس و ... تربیت کنه تا با این جور مشکلات بجنگه!! قطعا اینکه کسی در جنگ بمیره یا به قتل برسه موضوع وحشتناکیه چون اون مردنه مهم نیست مهم عامل مردنه! که در قتل و جنگ چیز بسیار هولناکیه.

Hadi گفت...

ممنون دوستان ،

بعضی چیزا واقعاً یه ذره ازشون هم زیاده
بعضی چیزا واقعاً یه ذره ازشون هم میتونه امنیت رو بهم بزنه
عامل مردن هست که مهمه نه خود مردن

من خیلی خوشحال میشم اگه دوستی بهم یه شاخه گل رز زیبا هدیه بده ولی اگه بهم بگن که برو تو باغچه یه شاخه گل بچین، عمراً چنین کاری بکنم. آره حتی کندن یه گلبرگ کوچولو هم برام ناراحت کننده هست، امنیت روانی من رو بهم میزنه، به خودم میگم که داش هادی مهم اینه که تو عامل از دست رفتن حیات اون گل زیبا نشی.

در سال گلهای زیادی از بین میرند، بعضی ها از بی آبی خشک میشن، بعضی از کود زیاد، بعضی از سرما بعضی از گرما، بعضی هم توسط تاجر گل چیده میشن و به گلفروشی ها منتقل میشن. راستی پس چرا من وقتی میرم تو مغازه آقای گل فروش که گل بخرم هیچ احساس بدی از این همه گلهای بریده شده ندارم. راستی اگه آقای گلفروش بروی شیشه مغازش بنویسه که "قطع کردن ساقه گلها صرفاً جهت کسب رضایت شما مشتری گرامی است" بازم ازش گل میخرم

اونچه که باعث ناراحتی ما میشه تاثیری هست که اتفاقات روی احساسات و روان ما میذارند، خب ما که از جزئیات همه اتفاقات مطلع نیستیم که. پس هر کس یا گروهی میتونه عواطف و احساسات ما رو اونجوری که فکر میکنه درسته، تغذیه کنه یا بهتر بگم تحریک کنه. این کس میتونه حتی من ِ نادان باشم با نوشته های جفنگم (-:
----
ممنون قاصدک. تا به حال تجربه نمره 21 رو نداشتم (-;