۱۳۸۹ آبان ۲۴, دوشنبه

تو مهربانی



پیمانی که در زمان سختی با خدا می بندید،در زمان آرامش فراموش نکنید

این را که خواندم دلم گرفت.
خدایا چقدر پیمان بستم وهمان پیمان شکستم!
سرم را چون جوجه مرغی در بین شانه ها فرو می برم ودر خود و افکارو آرامشم غرق می شوم تا با تواز پیمانهایم سخن گویم
.
.
.
قلمم سخن می گوید ونقش می بندد مرا تکه تکه!تکه تکه!
.
.
.
خدا سخن میگوید می چسباند تکه هایم را
تو در ارامش باش من شکستنهایت را به دل نمی گیرم


Excerpt:I painted my feeling about the sentence because i am afraid of my tongue to be wrong again


1 نظر:

محمد گفت...

مقاله ات باعث شد کار مهمی که یادمان رفته بود را انجام دهیم. ممنون بهار.