۱۳۸۹ آذر ۱۳, شنبه

۲۰ ثانیه فکر کن: شاگرد ِ مست

استاد ذنی بود که صدها شاگرد داشت که همه سر ساعت عبادت می کردند به جز یکی که همیشه مست بود. 
استاد پیر شد و شاگردها کم کم نگران شدند که چه کسی استاد بعدی خواهد بود و اسرار مهم استادی به او گفته خواهد شد.

در رخت بیماری و روز مرگ استاد آن شاگرد همیشه مست را صدا زد و تمام اسرار را به او گفت.  
بقیه ی شاگردها شاکی شدند که «چه شرمی! دیدی که این استاد ِ احمق ما رو که شب تا صبح و صبح تا شب تمام زندگی خود را قربانی عبادت و کار خوب کردیم ندید و صاف رفت همه چیز را گذاشت کف دست آن احمق ِ خرفت ِ خدانشناس ِ لا ابالی؟!»

هم همه از بیرون را که استاد ِ رو به مرگ فهمید همه را داخل صدا کرد و گفت:

من باید این اسرار را به کسی می گفتم که  خوب می شناختمش.  همه ی شاگردان من استاندارد بالایی که تقوی نشان می دادند و سعی داشتند که کیفیت ِ کار خودشون رو به رخ بکشند. این خطرناکه چرا که وقتی می خواهی  به مقام بالاتری از تقوی برسی؛ داری مسابقه ای می دی با دیگران برای رسیدن به چیزی و کم کم رو به مخفی کاری میاری. من او شاگردی رو انتخاب کردم که خوب درون و برونش رو می بینم. تنها عیبش اینه که مستی می کنه اما برای رسیدن به مقام تقوی پیشه نکرده. همه هم می دونن مستی می کنه و او براش مهم نیست چون به چیزی دل نبسته که براش رو به مخفی کاری بیاره.  

نوشته ی کوییلو
ترجمه:  محمد


Excerpt: A Zen master had hundreds of disciples. They all prayed at the right time, except one, who was always drunk. The master was growing old. Some of the more virtuous pupils began to wonder who would be the new leader of the group, the one who would receive the important secrets of the Tradition. On the eve of his death, however, the master called the drunkard disciple and revealed the hidden secrets to him. A veritable revolt broke out among the others.

“How shameful!” they cried in the streets, “We have sacrificed ourselves for the wrong master, one who can’t see our qualities.” Hearing the commotion outside, the dying master remarked: “I had to pass on these secrets to a man that I knew well. All my pupils are very virtuous, and showed only their qualities. That is dangerous, for virtue often serves to hide vanity, pride and intolerance. That is why I chose the only disciple whom I know really well, since I can see his defect: drunkenness.” 

1 نظر:

ناشناس گفت...

علي:ذكراين نكات در تصميم گيري افراد موثر خواهد بود.بنظرم اين مطلب (روز شنبه)از مطلب بعدي (روز يكشنبه) شما گيراتر ميباشد.