۱۳۹۰ آذر ۵, شنبه

بابا برگرد خونه

با خودم این جمله رو تکرار میکردم،همه آدمها تو زندگیشون یک رنجی دارن با هرحسی تو هر سنی ، غافل از اینکه این رنج برمیگرده به نگاهشون به زندگی و........
و خوشحال بودم،خوشحال بودم به خاطر نگاهم به زندگی وراضی
تا
تا اینکه یک لحظه یک اتفاق یک ثانیه از زندگی ،زندگیم رو تغییر داد
محبوبترین بود برام عزیزترین بود برام دوستش داشتم ودوستم داشت بی قید و شرط. دنیا رو برای من میخواست ومن اسایش مطلق رو برای اون
حالا نیمه جان و گنگ روی تخت بیمارستان چشم انتظار که شاید به ما اجازه بدن از 24 ساعت 10دقیقه ببینیمش. میگن نمیفهمه ولی من سرازیر شدن اشک رو از چشماش می بینم بابام سراسر حس بود سراسر زندگی مگه میشه نفهمه؟!!!!!!!!
دلم براش تنگ شده نوبتی می بینیمش دوشنبه نوبتم میشه و من برای 15 دقیقه دوشنبه ها زندگی میکنم .


نامرد زدی و در رفتی !!!!!!!!!
اخلاقیات اینجاکجاست؟ انسانیت کو؟........
چی بگم؟


Excerpt:I want my father back .

I need to be released so I have to write forgive me



12 نظر:

مهزاد گفت...

بهار عزیزم، بنویس، اینجا برای اینه که بذاری بیاد بیرون. نمیدونم الان پدرت در چه وضعیتی هست اما مارو بی‌خبر نذار از جزئیات. دعا و انرژی مثبت تمام کسایی‌ که اینجارو میخونن مستقیم میره کنار تخت بیمارستان. دل‌ قوی دار دختر، مطمئنم حالشون بهتر و بهتر می‌شه

پرنیان گفت...

سلام بهار جان
میدونم که خیلی خیلی سخته ،
از صمیم قلب دعا میکنم خدا به تو آرامش و قدرت و به پدرعزیزت سلامتی بده .همه چی رو به راه میشه ان شاء الله

محمد گفت...

سلام بهار خانوم. عجب! واقعا با تمام وجود همه ی ما با قدرت دعا می کنیم که خطر ها برطرف بشه از پدرتون. لطفا احوالات ایشون رو به ما هم بگید. اگه مشکلی دارید یا اینکه متخصص ِ خاصی می خواید که معرفی کنیم بهمون بگید. هر کدوم از نویسنده های شفا تا جایی که من می دونم آشناهای خوبی دارن برای کارهای درمانی. لطفا بنویسید چه کمکی از ما بر میاد. خیلی هم در گیر این نشید که زده و در رفته. به هر حال کسی که این کار رو می کنه حمایت طبیعت رو متاسفانه از دست میده. الان مهم ترین چیز برگردوندن سلامتیه به پدرتون. یه دعای امن یجیب بخونید و ضبط کنید و بفرستید تا همه بشنون و با شما هم صدا و هم دعا بشن. این هم دلی اثرش بیشتره.
زنده باشید
... محمد

هدی گفت...

بهار عزیز
بسیار متاسف شدم. دعا میکنیم که به قدرت روحی عظیمی مجهز بشی و بتونی از این روزها گذر کنی. انشالله روزهای خوب دوباره برمیگردند. بعد از سختی آسانی است. انشالله که مخزن امید باشی برای خانواده.

بهار گفت...

مرسی بچه ها .حالا حالم بهتره .اینجا بهم انرژی میده.بابام در 90/8/25ساعت 12.30داشت از خیابون رد می شد که اینطوری شد.خدا رو شکر شکستگی دست و پا نداشت ولی خونریزی مغزی داشت ما رو دید باهامون حرف می زد ضریب هوشیاریش هم 7 بود اما جمعه خونریزی هر دو طرف مغزش زیاد شدو 4 صبح شنبه جراحی اش کردند تو ساری بیمارستان شفا دکترعلی ابادی.اما هنوز بهوش نیومد و ضریب هوشی اش 5 .نمیدونم چیکار بهتری می تونم براش کنم اصلا هم نمی تونیم جابجاش کنیم نمیدونم شما اگه راه حلی می دونین بهم بگین ممنون می شم.

بهار گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
Mohammad گفت...

سلام بهار خانم. ساری کسی رو نمی شناسم. از کسی پرسیدم گفتن که نباید جابجا بشن مخصوصا بعد از عمل. دکتر خودتون ختما بهتون میگه کی می تونه جابجا بشه. من باب تجربه هم بگم یکی از اشناهای ما تصادف کرد سال ها پیش و خونریزی مغزی شد. عمل کردن و ۵۵ روز بیهوش بود. اما به هوش اومد و با فیزیوتراپی و گفتار درمانی تونست سلامتش رو به دست بیاره. به هر حال ما مشغول به دعا هستیم. خودتون هم به حرف های دیگران گوش ندین که میگن دعا چیه و ... . دعا هم تاثیر داره. اگه کسی دیگه از بچه ها در این مورد ها کاری می تونه بکنه لطفا بگه. ممنون.
... محمد

بهار گفت...

مرسی محمدجان.تنها چیزی که ارومم میکنه همین دعاست.تاثیر داره مطمئنم

محمد گفت...

انشالله. همه ی ما دعا می کنیم... کتاب نیایش شریعتی هم جالبه.

sana گفت...

man ham 2a mikonam. ishala ke khatar bartarf misheh

مهدی گفت...

از صمیم قلب براشون دعا میکنم؛ایشالا هر چه زودتر خوبِ خوب بشن

بهار گفت...

مرسی مهدی و صنای عزیز