۱۳۸۷ تیر ۲۰, پنجشنبه

شور و حالی دارم امشب..



از میان ِ یادهای پارسال:
یکی هست که فکر می کرد قطار سوار شدن از جنس ِ آرزوست.
یا داشتن اطاقی دراز با کفی مفروش از آسفالتی از جنس جاده ای کهنه با خطوط سفید.
یا خلبان شدن...یا پرواز...یا...یا...یا...
اما حالا دیگه تنها آرزوش تبدیل شده به بزرگترین آرزوش،
یا بهتره بگم بزرگترین دغدغه اش تبدیل شده به تنها آرزوش.

" خدا "...
تنها آرزوی من خداست...
خيلي بزرگه واسه آرزو بودن...نه؟
يا واژهء آرزو كوچكتر از اونيه كه بتونه...
حاشیه نمی رم و هیچوقت تا این حد با خودم روراست نبوده ام تو عمرم.

کاش بودنی رو بیافرینم که لیاقت دیدار با چون تویی رو داشته باشم.
قطارم را سوار شدم و دیگر آرزویی ندارم از جنس ریل و قطار.

اطاقم را هم اگر عمری باشد خودم خواهم ساخت ولی،
چون توي رو به آرزو داشتن به دل خيلي قشنگه.
خدا سخت نیست...
حال حیرانی که این روز ها دارم به من اثبات کرد که چقدر ساده ست و گوارا و چقدر نزدیک.
دارم از آرزوهام میگم.
از آرزوی خودم،

يگانه آرزويي كه باورش دارم.
باقي همه افسانه اند ،

اگر هم حقيقت داشته باشند يا رنگ مي بازند ودير يا زود در سرنوشتم جاري می شوند و جامه ي آرزو بودن را وا می نهند.


دل از من برد و روي از من نهان كرد
خدا را با كه اين بازي توان كرد؟

امشب شب عجیب و عزیزیست ...

آبستن ِ عزیزترین حادثه ها از جنس ِ طلب و رحمت و اجابت است امشب.

خداوندا،
نه انتظار ِ بند زده شدن داريم و نه مي طلبيم كه اين شكسته شدن تموم شه،
فقط راضي نشو كه اين تيكه پاره هاي شكسته و نافرم و بي شكل ما

- كه به كار كسي نمي ياد -
خداي نا كرده دستي و پايي رو از خلق ريش و آزرده كنه،
كه اون روز عدم رو بر بودن ِ ما جاري ساز و به عقوبتي لايق دچار.

پ . ن :

حمیدم رفته سفر،

عزیز شده ترین داداشیم،

حمید رفته و همه رو با خودش مسافر کرده و زائر ِ حریم ِ امن ِ الهی.

هر چند میگن مقصود اوست و کعبه بهانه ای بیش نیست.

امشب هم شب ِ آرزوهاست و هم شب ِ کمیل ِ مدینه و هم شب ِ جاری شدن ِ کلی دل و جان ِ بی تاب و بی قرار ِ تشنه و نیازمند ،

سمت ِ " خدا " .

امشب حال و هوای کمیل و مناجات امیر و یس و الرحمن و .. رو دارم و جانم هم جان ندارد.

مدتها بود که دوست داشتم بیام " شفا " و " حرف " بزنم و " بنویسم "،

اومدم،

حرف زدم،

نوشتم،

اما باز بیش از آنی که قرار بود گفته و نوشته بشه در حجم ِ جان ِ بی تابم باقی ماند.
همین..


2 نظر:

Anonymous گفت...

ای همه ی امید ما ما رو در پناه خود گیر و در این شب بزرگ همه خوبیهای دنیا و همه خوبیهای اخرت رو شامل حالمان کن و همه ی بدی های اخرت رو از ما دور کن
امین یا رب العالمین

Mohammad گفت...

امیر جان التماس دعا با اون قلب ِ پاکت. امید که به مرادت برسی. همه به مرادشون برسن.